داستان شغل صنایع دستی و مس استاد حسین صدر از زبان خودش: چند روزی از فارغ التحصیلی ام گذشته بود اما هنوز شغلی را که دوست داشتم پیدا نکرده بود در خیابان خیلی اتفاقی داشتم از کنار یک مغازه لوکس با انواع دکوری ها و … می گذشتم یه جرقه در ذهنم زده شد چرا نباید با فلزات گران بها مثل مس و برنز و برنج و… ظروف لوکس و انواع وسایل هایی که در این جنس تولید نشدن ،  تولید بشن . 

فردای همون روز با چند کارخونه دار بزرگ صحبت کردم و ایده خودم رو بهشون گفتم اما انگار استقبال چندانی نکردن . خودم دست به کار شدم و با همه سختی ها کارم رو شروع کردم اوایل در منزل خودم کار میکردم و نمونه کار هام رو توی اینستاگرام میفروختم .

تا اینکه یه روز چشم باز کردم دیدم برای خودم چند تا شرکت تاسیس کردم و حالا یه کارآفرین موفق هستم.

اما هنوز انگار یه ندایی از درون بهم میگفت هنوز رسالتم رو تموم نکردم در طی تموم  این سال ها با مطالعه و سفر رفتن و معاشرت با بزرگان چیزهای خیلی زیادی در مورد علم دیجیتال مارکتینگ یاد گرفته بودم .

باید به مردمم هم این علم رو می آموختم تا چطوری سرمایه گذاری های درست رو انجام بدن .